من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

ریش ریش پلو!!

این روزا من دائم از آشپزی و هنر نمایی هام!!!قلم فرسایی میکنم.یکی هم نیست بگه چرا از رو نمی ری دختر!!حتما باید با کتک و لگد درستت کنه این علی ؟هر چند چشم بنده خدا به آدم شدنم هم آب نمیخوره!!دیروز ظهر زنگ زدم به علی که هوس چی کردی واسه افطار درست کنم؟ آقا کلی فک کرده و میگه بیا افطار بریم مرغ سوخاری بخوریم!!! میگم آدم عاقل!مگه اونجا چایی خرما و نون وپنیر سبزی مخصوص منو داره که یه کاره پاشیم بریم معده بدبخت رو با غذای اس..پای...سی... و ادویه دار  داغون کنیم!!؟ خلاصه قرار شد والا حضرت فکراشون رو بکنن و خبر رو به من بدن.شد ساعت 3 و دیدم نحیز خبری نشد.اومدم بخوابم که به سرم زد یکم اس ام اس بازی کنم شاید  گشنگی یادم بره!!!تا باکسم رو باز کردم دیدم اقای شازده والا امر فرمودن که برا افطارم باقالی پلو با مرغ ریش ریش  روش درست کن!!! پریدم تو آشپز خونه و دیدم ای جوووووون!برنج نم کرده که از قبل دارم و هنوز کرم نیفتاده توش!!! فوری سینه مرغ هم از فریزر در آوردم و حالا هی بگرد دنبال باقالی!! لامصب تموم شده و یادم رفته بود به مامان بگم برام بفرسته!(هیچ کی ندونه فک میکنه من فنلاندم و مامانم مشهد!!!)خلاصه باقالی خشک که از تهران خریده بودم رو نم کردم و مرغه رو هم با پیاز و نمک و ادویه گذاشتم بپزه تا بلکه یه خاکی بریزم به سرم!! بعدشم راحت رفتم و رو تخت!تخت خوابیدم .یهو ساعت 4.5 از خواب بیدار شدم و پریدم تو مطبخ!!آخه عادت ندارم مثل آدم تو خونه راه برم و دائم به در و دیوار میخورم.اگه کسی بیاد خونمون و بپرسه چرا نصف دیوار اپن آشپزخونه تون کنده شده!! علی بی معطلی  جواب میده که خانومم خورده به دیوار!!!بدبختی من اینه که راستش رو هم گفته.خلاصه  دیدم الحمد ولله مرغا هنوز نسوختن.برنج رو ریختم تو قابلمه و مرغا رو گنده گنده!! ریش ریش کردم  و تو روغت سرخشون کردم.بعد هم زرشک و خلال پسته رو با زعفرون آب کرده  ادویه بهش اضافه کردم و کلی خوشرنگ شد.موقع کشیدن غذا هم تو یه ظرف چهار گوش پیرکش  اول باقالی پلوها رو کشیدم وروش رو با ای مرغای خوشگل و زرشک تزیین کردم و تمام دورش رو همته دیگ سیب زمینی برشته شده چیدم.خدایی خیلی خوشگل و خوشمزه شده بود!! حالا هی بگین آخر شوهرم رو میکشم با این آشپزیم!!! مرام بعد از افطار ما هم شامل یک لیوان چای با گز مخصوص یزدی است.پشت سرش هم یه  ظرف بزرگ پشمک زعفرونی  و آخر شب هم چای خرما!! البته اینا مخصوص  همسر محترمه که عاشق شیرینی جاته.منکه بمیرم گزو پشمک خور نیستم!!خلاصه دلتون نخواد خیلی خوب شده بود.

الانه  یاد مامانم افتادم.این بشر یه روز اومد خونمون و به علی گفت  شنیدم تو هم ریش آقا بزرگ دوست داری؟!! چشمای من و علی گرد شد و گفتم نه!علی ریش دوست نداره بذاره بعدم اگه بذاره جاش دیگه تو خونه نیس!! سپس با نیش باز خانوم مواجه شدم  و بعد از یکساعت فهمیدم منظورش پشمک زعفرونیه!!!! نیس بچه اون موقع ها یه بابابزرگی داشته که ریشش سفید بده و حنا هم میکرده !!خانوم از همون موقع به این خوردنی بیچاره میگه ریش آقاابزرگ!! و کوتاه هم نمیاد.میگه خوشم میاد یاد اون موقع هام میفتم.

در منقبت ایشون همین بس که پریشب رفته بودیم واسه من مقنعه کرپ بخریم.از چهاراه که رد میشدیم یه پراید بدبخت وقتی دید چراغ قرمز شد نه راه پس داشت نه پیش و همون وسط رو خط عابر نگه داشت!! ملت چپ چپ نگاش گردن و به همین هم اکتفا کردن که این مدلی نهی از منکرش کنن!! ولی میدونین مامان من جلوی  اونهمه آدم چی کار کرد!! رفت جلوی ماشینه که توش زن و بچه یارو هم بود واستاد و مثل پلیس ها دستش رو زد به کمرش و به یارو زل زد و بعد طی یک حرکت ژانگوله وار محکم کوبید رو کاپوت یارو که مگه نمیبینی مردم میخوان از خط عابر رد شدن.خب برو عقب دیگه!!!من که گفتم الان یارو میاد پایین و دق دلیش رو سر این در میاره! ای خدا! من که مردم و زنده شدم و تند تند رفتم اون ور خیابون.به علی میگم به من حق میدی یه وقتایی  محبتم رو با مشت و لگد بپرونم برات!! آخه ژنتیکیه عزیزم!!تو گوشت و خونمه!!

 

پ.ن

 

1- نماز روزه هاتون قبول حق باشه. عیدتون هم مبارک .بعد از تعطیلات بر میگردم

2-بازم خوب شد من از اون خونه اومدم بیرون و به زندگی طبیعی بازگشتم!!!ممنونم علی جان !!!

3- جون به جونم کنن فامیل ضایع کنم من!! شما حرص نخورین یه وقت!

 

نظرات 33 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 23 مهر 1386 ساعت 14:39 http://nashenase-hamdel.blogsky.com

اه اه عجب آدم بیخودی.
لااقل یکی و بهش معرفی کن بره پیش اون. خودت و از دستش خلاص کن.

قربونت مگه دیوانه ام آبروی خودمو پیش طرف ببرم؟میفهمه انداختم بهش و منو میکشه .فعلا که پای ریش خودمونه ببینیم چی میشه!

قزن قلفی دوشنبه 23 مهر 1386 ساعت 10:36 http://afandook.blogsky.com

هیچ دقت کردی از وقتی رژیم گرفتی همش داری از غذا حرف میزنی ! معلومه که خیلی داری خودتو کنترل میکنی !
تو تحسین برانگیز هستی صمیم ! تو میتونی ! تو میتونی !

آره داره از جای دیگه میزنه برون!!!
معلومه که برگشتی از مسافرت.
این تعریف های تو منو تا دو روز داغون میکنه از مرام!!!

صحرا یکشنبه 22 مهر 1386 ساعت 11:24 http://zistaneman.blogfa.com

ما کی گفتیم شما شوهرمی کشی. ما همیشه و همه جا می گیم خیلی کدبانویی

ممنون.میگم واسه انتخابات اگه خواستم کاندید شم تو باید مشاوره کسب آرا!!

سایبان شنبه 21 مهر 1386 ساعت 19:42 http://asmoon-gazireh.com

سلام
اومدم یه چیزی بگم یادم رفت خوب عیبی نداره اولا عیدتون مبارک دوما هم بعدا که یادم تاومد میگم بای البته فعلا راستی عیدتون مبارک ببخشید

مگه خطبه عقد میگی که سه بار تبریک گفتی؟
ممنونم.برا شما هم مبارک.

دوست پاییزی شنبه 21 مهر 1386 ساعت 08:11 http://mehr-64.blogsky.com

سلام عزیزم
عیدت مبارک
خوش به حال این علی آقا

اینکه علی سعادت اخروی اصلاح یک انسان مشنگ رو به دوش گرفته؟ واقعا خوش به حالش!!

دختر یخی شنبه 21 مهر 1386 ساعت 01:57 http://www.icylady.persianblog.ir

میگم صمیم جون حالا که انقدر آشپز خوبی شدی و خیرات مرده و زنده می کنی محض شادی روح امواتت واسه مام از این غذاهای خوشمزه بفرست که از شر ناهار شام درست کردن تو دیار غربت خلاص بشیم

شما که تو دیار غذبت دستت بازه هی فرت و فرت از غذاهای آماده بذار جلوش تا صداش در نیاد!!!ولی خدایی همینه که شکل گودزیلا شدم من!! بس که عاشق تنوع و نوآوری هستم!!!

نوشی جمعه 20 مهر 1386 ساعت 23:42 http://nuchi.blogsky.com

عید شما مبارک

ممنون.قبول باشه!!

عسل بابا جمعه 20 مهر 1386 ساعت 15:16 http://man-o-babayi.blogfa.com

سلام

واییییی صمیم جون ضعف کردم!


عیدت مبارک! بوس.

بی بو...بی بو.....بی بو..... این آمبولانس منه که اومد از زیر دست و پای ملت جمعت کنه!!
مبارک باشه و قبول حق.قربونت.

میلی جمعه 20 مهر 1386 ساعت 10:33 http://shym.blogsky.com

سنااااااااااااام صمیم جونم!!

خوبی؟؟؟

من نبودم وایی چه همه آپ عقبم!!

یه سر بیا پیشه من وبم رو عوض کردم!!

بوووووووووووووس

تاتا

به عقب منده های اینجا سرویس خاص داده میشود.البته مواظب دهان خود باشید!!!
تاتا!!من از این کلمه یه خاطره ناموسی دارم که سر وقت میگم. بهت.

خانومی جمعه 20 مهر 1386 ساعت 02:55 http://www.khoneye-ma.blogfa.com

وای صمیم خدا بگم چی کارت نکنه
اگه بدونی با خوندن اینا چه آبی از لب و لوچه ی من آویزون شد؟
تو نمیگی خب منه بچه می خونم هوس می کنم بعد چشم بچم چپ میشه؟!
بوی غذات همه وبلاگو برداشته خوووواهر....
خب منم می خوام خبببببببببببببببببببببببب

خدا مرگم مگه اینجا ......
بویی که من میشنوم بوی گند این وبلاگ آدم چاق کنه که همه جا رو برداشته.زودتر یه خاکی بریزم تو سرم!!

شاذه پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 23:16 http://shazze.blogsky.com

سلام صمیم جان
عید تو هم مبارک
وای این تعریف باقالی پلوت که ما رو کشت! دلمون خواست! حالا چه کنم؟ اونم من که تو خونمون باقالی حرومه. چون پسرکم سابقه ی فاویسم (حساسیت به باقلا) داره. منم به دلم نمی گیره وقتی اینقدر دوس داره خودم بخورم و واسه اون که همش میگه باقلاهاشم میخوام، جدا کنم:(
این مامانت اندشه ها! ببخشین اگه می خندیم:)
اینم دستور حلوای ساده ی رزا منتظمی
۱. آرد گندم یک کیلو
۲. شکر ۷۵۰ گرم
۳. روغن ۷۵۰ گرم
۴. آب ۴ لیوان
گلاب نصف لیوان
آرد رو تو روغن سرخ می کنیم تا خرمایی بشه. (من گفتم صورتی این میگه خرمایی! تو می تونی شیرقهوه ای برش داری :))
شکر و آب و گلاب و زعفران را در ظرفی میریزیم می گذاریم جوش بیاید.
آرد سرخ شده را زمین می گذاریم. شربت را تویش می ریزیم. (مواظب باش نسوزی!) خوب بهم می زنیم. ( توصیه ی من بعد از بهم زدن همون سس زنه)
اگر شل بود یکی دو دقیقه روی آتش می گذاریم. (نه بیشتر. چون شربتش می شوزه حلوا خشک میشه)
اینم خودم بگم. بعضی وقتا جنس آردش جوریه که به اصطلاح ری می کنه. سفت و کم شیرینی میشه. اون وقت بازم باید شربت درست کنی بریزی توش.
از باقلاپلو درست کردن خیلی آسونتره. فقط نیم ساعت کار داره

سلام شاذه جونم
الهی!! من شنیدم اونایی که فاویسم دارن حتی اگه از کنار باقالی هم رد شدن حساسیتشون خودشو نشون میده!راسته؟
ممنونم از طرز حلوات.من دفعه دومی که حلوا درست کردم بنا به توصیه دوستان!۱موقع ریختن شربت از حرارت برش داشتم بعد عین خلا دوباره رو گاز همش زدم !!حلواهه شبیه باسلق شده بود!!ایندفعه امتحان میکنم.ممنونم خانومی.

کفشدوزک بدون کقش پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 22:54 http://www.eham.blogfa.com

اوهوم اوهوم

خسته نباشی .... !!!

میگم این اوهوم اوهوم مال ورود به دسشویی نبود اون قدیما|؟!!!
شما هم مونده نباشی.

امین پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 20:54 http://www.ketabe-zendegim.blogsky.com

سلام
تو که کلن مایه افتخار فامیل هستی (نیش)
نگا کن از این به بعد هر وقت موندی زنگ بزن خودم تا به سوالات اشپزیت پاسخ بدم (باز بگو امین بده )

آره همیون طور که کاکل بلال مایه افتخار چس فیله!!!(چی گفتم!!)
تو برو یه فکری به حال جگر کبابت کن پسرم!! خواستی بهت بگم نمکش رو کی بریزی تا خوب برشه شه!!
امین خیلی بدددددددهههههههه!!

/// پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 16:23 http://zarivamohammad.persianblog.ir

سلام همساده ! پلاک ۲۴ شمایین؟ یا لاه ! نامحرم نباشه؟

سلام.ممنونم که شهرداری بهمون پلاک داد!!
نه بفرما!!فقط آقامون یه کم چادر سرش نیس!!

سپیده پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 14:29 http://www.sepideh-82.persianblog.ir

سلام.خیلی باحال مینویسی.چون ازدواج کردم وبلاگت برام جذابتره.با اجازه لینکت کردم

سلام سپیده جون!
مبارکه ازدواجتون.خوشحلالم کردین

پرند نیلگون پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 12:12

سیلام !
من همه پست هاتو می خونمااااااااااا خیلی هم حال می کنم . اما گاهی وقت نمی شه ، آفلاین می خونم .
خداییش من خیلی شکموام . اراده ای بس قویییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هم دارم در خوردن خوراکی های مورد علاقه م !‌هنوزم همونی که بودم هستم . همون وزنو دارم ! هه هه !
به منم افتخار کنین !
بهت تبریک می گم که تونستی بازم کم کنی . همش می گفتم چرا صمیم جون دیگه نمی گه چخده کم شده ؟ امیدوارم موفق باشی
نماز و روزه هاتونم قبول
عید هم پیشاپیش مبارک( یه عالمه گل )

سلام شکمممموووووووووووووو!!
خوبی؟من هر چی بشی بهت افتخار میکنم!۱
قربونت تا الان ۹ کیلو بوده صبر کردم تا بشه ۱۰ کیلو و اعلام جهانی کنم!!

خانمه پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 11:34 http://he-and-she.blogfa.com/

به علی اقا بگو بیاد یه جوری اعلام موجودیت کنه برگه سلامت به تایید پزشک بیاره تا به آشپزی کردنت چپ چپ نگاه نکنیم.

برگه سلامت از پزشک قانونی که احیانا نمیخواد!!!!!
شما هنوز به من شک داری مگه!! ملت کف کردن از این آشپزی جانم!!

رها(ستایش) پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 09:53 http://setayesh07.blogfa.com



نمیدونم چه صیغه ایه از ان روزی که تصمیم به رژیم گرفتن کردی وبلاگت شده وبلاگ اشپزی

اما خوبه مادر حداقل خودت رپیک داری اون شوهر بدبختت رو نمیکشی

اره خوب تازه باورم شد عاشقشی

اما خوب نمیشه گفت تو شیطون رو درس میدی شاید یه نقشه واسه قتل کشیدی

عزیزم میگن وصف العیش نصف العیش!! حالا که نمیشه خوردش حداقل حرفش رو که میشه زد!!
به جون خودم من نمیخوام بی شوهر بمونم.عمری به درگاه خدا زاری کردم تا علی تالاپی افتاد تو دومنم!۱حالا بکشمش؟!!

بهار پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 09:37 http://nashenase-hamdel.blogsky.com

سلام صمیم جان. نماز و روزه شما هم قبول.
می گم چطوره یه رستوران بزنی؟
رو پیشنهادم فکر کن. به قول خودت داداشت هم یانگومه. از اونم می تونی کمک بگیری. قول می دم اومدیم مشهد او لین جایی که بیاییم رستوران شما باشه.

دومین جایی هم که بعدش میری بیمارستانه و سومی هم زایشگاه!! چون من میزایونم تا تصمیم به انجام کاری بگیرم!!
بازم فک میکنم.چششششششششششششششممم!!

ملودی پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 09:25 http://melody-writes.blogfa.com/

صمیییم تو خیلی دختر خوبی بدی من خیلی دوست داشتم چرا از دست رفتی ؟چرا تو این ماه رمضونی همش تو مطبخ خودتو صرف بروز استعدادهای نهان کردی ننه؟صمیمی تو حیفی صمیییییم
همین جا اعلام میدارم شدیدا با خوندن این همه هنر نمایی های صمیم بانو من یکی که حس کم توجهی کردن به تغذیه ی خانواده بهم دست داده فکر میکنم وااای ببین مردم برای یه ماه هم شده برای شوهراشون چه کارا که نمیکنن من چرا نمیکنم ؟؟؟؟؟ خوب جوابی نداره .نه دیگه فقط نوشتم و سوال کردم بسه لازم نیست یاد بگیرم
حقا که مامان گلی مثل مامانت باید دختر شیطونی مثل تو داشته باشه .بووووسسس برای مادر دختر گل
صمیمی جان یه کاری کردی موقع خوردن پشمک زعفرونی یهو یاد ریش و این چیزا بیفتم اشتهام باز بشه دستت درد نکنه خواهرررر(خنده)

سلام ملودی جونم.
میگم تو بهتره یه فکری به حال آشپزخونه سوت و کورت!!! بکنی که علی آقاتون اینا نمیرن از گشنگی!! به شکر خدا شوهر من داره از زندگی و اطعمه و اشربه ای که براش درست میکنم لذت میبره .تو حالا حالا ها باید خودت رو بزنی ه بارداری و ایششششش و اوشششششش کنی !!
ممنون از ماچت!!انقدر گنده بود که لپام پر از تف شد!!!
الهی ! همون یه ذره اشتها هم کور شد رفت پی نخود سیاه!!!

ژ یگولو پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 01:40

سلامممم صمیم خانومی گل...

خوبی؟؟
بابا کدبانو تو هنوزم که داری به شدت ادامه میدی که..ایولللل بابا...ایول ایول...

اون تیکه ریش اقا بزرگ مامانت دیگه اخرش بود..:دی..خندههههههه...

مامانت وسط خیابون چرا اینجور میکنه بابا..اوه اوه..:دی

نماز روزه های شما هم قبول باشه..پیشاپیش عیدتونم مبارک باشه خانوم خانوما...

راستی..اره انجمن تشکیل دادم.چیه؟؟ ناراحتی؟؟

مامان کلا خیلی حرکاتش مردونه و بعضا خشنه!!مواظب خودت باش.دختر همونم من!!
در مورد سوالت هم درست فک کردی!! ادامه بده به اون فکرت( نیشخند شیطونانه !!)

زهرا پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 01:29 http://777rosesorkh.blogfa.com

عید تو هم مبارک صمیم جونمممممممم ....بازم از هنرات گفتی دلمون اب شد

یه دسمال وردار خشکش کن تا پست بعدی برسه!!!

الینا پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 01:25 http://www.tazin.blogfa.com

سلام صمیم جون
چقدر با مزه مینویسی آدم دوست داره مطالبت رو چند بار بخونه. معلومه خیلی شیطونی و شاد امیدوارم که موفق باشی

سلام.ممنونم.از من زیاد تعریف نکن که بی جنبه میشم و خدای نکرده عروس ...از آب در میام!!!

.::√ҰâŞâmįη::. پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 00:13

ریش ریش پلو ((=

اینو که دیدم گفتم باز صمیم گند زده یعنی خدا؟‌ :دی

قلب کیو ریش ریش کرده ؟ ‌:دی بعد یهو دلم واسه علی آقا سوخت :دی البته بیخود و بی جهت ( سوت )
خوشحالم که روی همه ی فکرای شومم خط قرمز کشیدی :دی
راستی علی آقا بهتره ؟ :دی
صمیم من انقد خوشحالم که نگو :دی انقده حال میده هر کی میبینه منو میگه چقد لاغر شدی :دی
چقد = یه کم :دی
مامانتو دوست میدارم :دی
عید تو ام مبارک عزیزم *: خوش بگذره بهت !!‌*:
قربونت برم فعلا خدافظ !!‌

امان از افکار منحرف تو!!!
آفرین.خیلی خوبه که حتی یه ذره هم کم کنی.منم خیلی خوب دارم پیش میرم.شده ۹ کیلو تا الان.
همیشه به شادی و خوشی باشی خانومی.

لاله پنج‌شنبه 19 مهر 1386 ساعت 00:01 http://mehdijoonam.persianblog.ir

کلی خندیدم... خوشم میاد از سبک نوشتنت. همه چیزو جالب تعریف میکنی! نماز و روزه ها قبول... خوش باشی ایشالا همیشه

سلام لاله جون.
مرسی.من خیلی هم تعریفی نیستم قربونت.شما لطف داری.
همچنین .شما هم شاد باشی و بازم به ریش من بخندی ایشالا مادر!!

آیرینا چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 18:08 http://irini.blogfa.com

سلامی دوباره بر خانم کدبانو! ببین سی گرم نون بربری و سی گرم نون لواش هر کدوم چشمی چقدر نون میشه من ترازوی آشپز خونه ندارم خواهر! راستی یه چند تا ایده شام و ناهار رژیمی برام میفرستی با ایمیل؟ مرسی

لواش چون خیلی نازکه دو تا مربع حدودا ۸ در ۸ و بربری و سنگگ و این مدل نون های سنگین حداگثر یه کف دست (بدون احتساب انگشتات البته!۱)
چشم.برات میفرستم عزیزم.از میلت هم ممونم.امروز خوندم.حتما جواب مبددم.فقط صبوری کن !!

x چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 17:35 http://stillness.blogfa.com

تا یادم نرفته بگم که عید فطر باید واسه من دعای مخصوص بچه کنکوری هارو بکنی ها!
از این به بعد وبلاگ تو رو بعد از افطار می خونم چون همش از غذا حرف میزنی و من زبون روزه ضعف می کنم!

باشه.فقط مهلت بده من نمازش رو یاد بگیرم دعای بعد از قنوتش مال تو!!

آیرینا چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 16:33 http://irini.blogfa.com

ای جوووووون!برنج نم کرده که از قبل دارم و هنوز کرم نیفتاده توش!!! نمیزی صمیم خیلی باحال بود!

میگم عزیز دلم دقت کردی تو با چیزایی که حال به هم زنه حال میکنی؟!! اینو که کپی خودمی قربونت بشم.

ّآیرینا چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 16:31 http://irini.blogfa.com

سلام خانم کدبانو! دهنمو آب انداختی با این باقالی پلو نوشتنت! حالا جالبه من تا حالا این غذا رو دوست نداشتم ها! بعدش هم نمیری دختر مردم از خنده!!!!!!!!! بهت ایمیل زدم برو بخونش :)

تو از نوشتن کلمه باقالی پلو دهنت آب افتاد یا از تصورش شکمو!! تازه لاغرم میخواد بشه!
خوندم عزیزم و منتظر باش همین دهه جوابتو میدم!

مهرانه چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 15:13 http://mehraneh63.persianblog.ir

به به میگما مامانتون فرانسویش خوبههااا چون اسمی که رو پشمک گذاشتن نسبتا فرانسویه
بارباپاپا به معنی ریش بابا که فرانسویا به پشمک میگن

من عاشق این باربا پاپاهه بودم و هستم.خدایی خیلی نکته خوبی یاد گرفتم ازت.ممنونم.
در مورد مامان فک کنم یه باربا پاپا بغل دلش نشسته به همون شیرینی هم هست!!خدا پای هم پیرشون کنه الهی!!

مریم چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 14:53 http://www.anie.blogfa.com

سلام
من خیلی وقته وبلاگ شمارو میخونم خیلی دلنشینه چون با صداقت نوشته شده
در مورد برنامه ی غذایی و اون وبلاگ رژیمیتون هم باید بگم عالیه من خودمم مشغول کاهش وزنم. نوشته های شمارو که میخونم بهم امیدواری میده . واقعا مرسی!!!!!!!!

سلام مریم جون
صداقت که چه عرض کنم آبرو بر نویسی رو اگه دوست دارین بازم لطف دارین.
شعر ها و داستانهایی که تو وبت مینویسی یا میذاری زیبا هستن.و بهتر از اون تلاشت واسه کاهش وزن.قربونت.

خانوم خونه چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 14:53 http://souzan59.persianblog.ir

این غذا رو من هم خیلی دوست دارم. آقای خونه هم همینطور . حالا این دفعه درست کردی توش هویج خلال شده سرخ کرده هم اضافه کن ببین چی میشه

هنوز درست نکرده میدونم چی میشه!! قابلمه با تهش محکم تو سرم فرود میاد تا دیگه تو غذای علی هویجججججججج!!! نریزم!!
ولی یه بار واسه خودم امتحانش میکنم.ممنونم.

هیما چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 14:41 http://hima77.blogfa.com

مثه اینکه سرعت عملت توی آشپزی بالاست حاج خانوم
گشنمهههههههههههه صمیم من زرشک پلو با مرغ ریش ریش می خوام

آخی الهی صمیم تیکه تیکه بشه !!! و با شماها این کارا رو نکنه!!تف تو آشپزیش و زرشک و مرغش!!
دیگه دلت نمیخواد مرغ تفی بخوری که!!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد