من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

من و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم.

صمیم-۲۹و اندی سن!- 12ساله ازدواج کرده-همسر و پسرکش رو میپرسته- عاشق تر از اونا کسی هست؟

روزت مبارک بانو

خدا رو شکر بیدار خوابی های  اولیه تموم شد و زخم ها رو به بهبود  هستند. ممنونم از  توصیه  و دلگرمی  همه. دوره واگیر بیماری  تموم شده و امروز من سر  کار برگشتمپسرک هم خوب  حالی  به خودش  داد و ایشون هم دیگه دم رو غنیمت  شمردند و تا میتونستند زحمات مادر  بدبخت در  مورد  کم شدن دفعات شیر  خوردن روز رو بر باد فنا دادند و  روزی  پنج شش بار  حداقل شیر میخوردند و به ریش  ما و پروژه از شیر  گرفتن میخندند..میترسم باز بخوام برم سمت این پروژه ایشون یک بامبول دیگه از  خودشون در بیارن!!!  

 

آقا  ما توی  این چند روزه که خونه بودیم هی  نشستیم فکر  کردیم برای  روز  مادر  چی  بخریم برای  مادرهای  محترم. مامان خودم که مشکلی  نیست . همه چیز رو قبول میکنه و هر نمیگه وای  این چی بود؟ چرا اینو خریدید؟ گرون بود .من دلم نمیاد  ..الان بچه واجب  تر  از  این روزهای  من در  اوردی  هست و از  این حرف ها..باور  کنید مامان جون دقیقا همین ها رو میگه..اگه بهشون پول هدیه بدم میذارن کنار برای   یو  نا و  قبول نمیکنن..اگه لباس و اینا بدم ته دلم مطئن نیستم که کاملا پسندیده باشه چون مشکل پسنده اساسی..اگه گل بدم میگه اینا چیه؟  چرا زحمت برای  این ها کشیدید کلا توی  فاز  گل و اینا نیست ..تابلو بردم یکی  دو سال که خب  زدند توی  خونه و دیگه تابلو خریدن تابلوست دیگه ! بعد من نشستم هی  فکر  کردم هی فکر کردم یکهو یک لامپ کم مصرف روشن شد توی  کله ام..خودشه ..خود خودشه... 

فکر  میکنید من امسال چی  خریدم برای  مادر شوهرم؟  یعنی  به عقل هیچ کس  نمی رسید و  مطمئن بودم بهتر  از  این تا حالا کسی  بهش  کادو نداده...خب  من چون می دونستم ایشون دست و پا و کمر  ندارند و  کار بقیه و کارگر جماعت رو هم که اصلا قبول نداره رفتم و  در  اقدامی   CIA  مابانه!!  یک کیسه باقالی  خریدم!! بعله عزیزانم اشتباه نخوندید ..باقالی..به مامانم گفتم حالا که من خونه ام و مرخصی  هستم یک ده پونزده کیلویی  باقالی  بخر برام میخوام برای مامان جون. ایشو ن هم نیم ساعت بعد  یالله یالله گویان با یک عد  جوان برومند  60 ساله راننده اژانس  وارد  شدند و یک کیسه به وزن 23.5  کیلو باقالی رو گذاشتند وسط  هال و  گفتند مامان جان من دستم خیلی  در میکنه و  حالم خوب  نیست..خداحافظ!!!  

 

و این چنین شد که صمیم ماند و حوضش!  بیست و سه کیلو و نیم باقالی  به عمرم اینقدر  روی  همدیگه ندیده بودم.. توی  اون دو ساعتی که پسرک خواب بود من حدودا نصف کیسه رو  پاک کردم و چون وقت نبود و باید زودتر  پوست هاش رو از  خونه بیروم میربردم فقط از وسط باقالی ها رو نصفشون کردم تا بعد بذارم توی  اب و راحت پوستشون رو بکنم..یعنی  دوباره کاری! خلاصه خدا ساعت ۴ علی رو رسوندو کسی که یک پر سبزی دوست نداره دست بزنه و کلا از  این جور  کارها فرار  میکنه وقتی  فهمید  قضیه چیه نشست و بیشترش  رو پاک کرد و  پوست کند..اینطوری بگم که ساعت ۸ که مامان زنگ زد من حالم بهتره بیام کمکت  شاخاش  زد بیرون وقتی  فهمید  اخرشه و  داره تمم میشه . این وسط  من و پسرک یک دو ساعتی  هم خوابیدیم و پدر طفلکی  مشغول پاک کردن کادوی روز  مادر جانشان بودند!! ممکنه بگید چرا ندادی بیرون پاک کنند؟  خب  عزیزم بیرون که مثل من دونه دونه زردهاش  رو جدا نمیکنه  که...خط  کش  نمیذاره مثل من که چاکش  از  وسط باشه ..من یک چیزی  میگم از  این مامان جون شما یک چیزی  میشنوید ها! انقدر  تمیز و مرتبه همه چیز  تو فریزرشون که باورتو ن نمیشه . یک بار  دیگه هم گفتم که اگه دور  از  جون کسی  توی  خونه اونا کور بشه اصلا سختش  نیست چون جای  همه چیز  توی  خونه فیکس  هست و  مثلا شونه روی  دراور  حتی  زاویه اش  با روز  قبلش  یکیه!! خلاصه که  این کادو باید کاملا مطابق  سلیقه  ایشون می بود تا ارزش  خودش  رو داشت و خوشبختانه این کار بسیار مورد توجه  مامان جون قرار گرفت. 

 

برای  مامانم هم تازه یک کیف شیک خریده بودم و  برای روز  مادر  فعلا به جز لباس  که می دونم دوست داره گزینه دیگه ای  نیست توی  ذهنم. یعنی  هست ولی  خمیر مایه اصلیش ¤ نیست مادر  جان! 

دیشب  خونه جاری  جان بودم و براشون شام برده بودم که یکدفعه یک کادو گذشت جلوی  من و یکی  هم جلوی  مامان جون و تبریک گفت..کلی  غافلگیر شده بودم..گفتم چرا به من کادو میدی؟  پسرک به تو میگه مامانی  من باید برات چیزی  میخریدم...یک لباس  خوشگل که دست بر قضا کاملا سایز من بود و رنگ و طرحش رو دوست داشتم هدیه گرفتم و  مامان جون باز  بیچاره یک لباس  کوچیک تر  از  سایزش  گرفت و کلی  خورد توی  پرش..بندهع خدا جاری دومین باریه که لباس  میگیره و  خیلی  کوچیک تر  از  سایز  مامان جونه..البته ایشون چاق  نیستند ولی  خب به هر  حال اندامی  هم نیست دیگه اونقدر..الان مامان جون مونده این لباس  ها رو چکار  کنه که به جاری  جون برنخوره..گیری  کرده بود  بنده خدا..  من پیشنهاد دادم از همون مغازه ای  که خریده ببره عوض  کنه که ظاهرا همه لباس هاش  همون سایز و تیپه و  انتخاب  بهتری  نداره ..امروز  هم به من گفت که صمیم جان! دلم برای  پول های  بچه بیچاره ام می سوزه که اینطوری  هدر  میره!!!  منم گفتم باز  مادر  شوهر بازی  در  اوردین مامان جون ها!! خب  بنده خدا نمی دونسته که ...حالا شمام بگید  خوبه مرسی  بعد یک کاریش  بکنید..من اگر بودم و قتی  می دیدم با کادوی  پارسالم طرف خیلی خوشحال نشده از  این چیزهای  خاص  مثل لباس  نمی خریدم براش و یک کادوی  عمومی  تر میخریدم..بلاخره باید کادو مناسب  حال دو طرف  باشه .. 

 

 به علی  میگم حالا تو نمی شد وقتی  دارن به من کادو میدن بلند بهم تبریک میگفتی  جلوی  مامانت اینا!!؟  میگه من که شب قبلش  برات شیرینی  خامه ای  خریدم که!!  جالبه که میدونه من رژیم دارم و نصفه کوچولو خوردم و تازه میگه چرا بیشتر  نمیخوری  ..برای  تو خریدم!! فعلا هم بویی  از  کادو مادو نمیاد .ببینیم چکار  میکنه این بشر  بلاخره!! البته تبریکات عاطفیشون رو تا حد چسبیدن به سقف کائنات  به جا اوردن ها... 

 

من هم روز  مادر  و روز  زن و   این روز  نمادین رو به همه دختران و زنان کشورم تبریک میگم..ب امید روزی که از زن بودن خودمون  راضی باشیم..جنس  دوم نباشیم ..و حقوق انسانیمون لطفی  نباشه در  حقمون..محبت های  طبیعی همسر و درکش نعمتی  خاص!  نشه در  زندگیمون و به قول دوستی  به امید  درک بیشتر ... ..

 

هیییییییییییی  مادر  ..حوا جان چی  کشیدی  تو تا طرف رو آدم کردی!! باز  خوبه دلت خوش بود که بلاخره آدم شد!!! ما چکار  کنیم!

نظرات 26 + ارسال نظر
مهرداد دوشنبه 9 خرداد 1390 ساعت 23:12

البته بنده همچنان ارادتمندم :)

ماهنوش جمعه 6 خرداد 1390 ساعت 02:15 http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

با تاخیر روزت مبارک صمین خون . ان شاالله همیشه دلت خوش و شاد باشه عزیزم .

عاشق باران پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 16:40 http://ghahroashty.persianblog.ir

روزتون مبارک ایشالله حال پسرتون زودتر خوب خوب بشه...

رویا پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 13:57 http://baran3payizi.blogfa.com

به وبلاگ نوپای من سر بزنید و تشویقم کنید.

شادی چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 21:47

سلام صمیم جون روزت مبارک عزیزم.
امیدوارم همیشه در کنار خانوادت شاد و موفق باشی

پرستو چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 17:05

روزتون مبارک

کاش من جای مادر شوهر شما بودم چون من هنوز باقالی نگرفتم

مهسا مامان ملودی چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 13:34 http://lovelymelody.blogsky.com

صمیم جون نمیدونی چقدر خوشحال شدم کامنتت رو دیدم.ازت ممنونم عزیزم.یونا چطوره بهتر شده؟ از طرف من یه عالمه ببوسش.عکس ازش بذار ببینمش روی ماه تو و یونای عزیز رو میبوسم

سما چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 12:30

صمیم جونم اول روز مادر و زن رو بهت تبریک میگم
بعدش میگم یه انر‍ژی مثبتی توی پستات هست که به من آرامش میده و با دیدن پست جدید خوشحال میشم.

ایده کادو بسیار خلاقانه هست.
ایده سوال هفته هم بی نظیره

موفق باشیییییییییی

مهر چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 11:47

صمیم جون مهربون و دانا روزت خیلی مبارک باشه عزیزم...
ولی خدایی هم خود علی و هم خانواده اش خیلی خوبن ها... درسته کادویی که تو دادی به مامان جون خیلی زحمت داشته ولی کمتر کسی برخورد خوبی میکنه...کادوی خودت هم ایشالا زود برسه

ماریا- م چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 10:05

سلااااااااااااام و درود و تبریک و شادباش و عرض ادب و احترام خدمت سرکار علیه صمیم بانو . روزت مبارک خانومی . خوشحالم که یونا جون خوب شده . به نظرم کادوت خیلی به درد بخور اما پر زحمت بوده . دست گلت درد نکنه مامان جون حق داره تو روحلوا حلوا کنه از بس تو خوبی. بازم به همه دخملا و خانومای گل تبریک میگم.

پریسا چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 09:15

سلام صمیم جون،

روز مادرو بهتون تبریک میگم. من که تولّد مامانم هم امروزه .

دلم واسه یونا هم سوخت آبله مرغان شده.من که تو ۱۳ سالگی گرفتم خیلیم بد بود. امیدوارم خوب شه به زودی.

مامان علی چهارشنبه 4 خرداد 1390 ساعت 06:44 http://www.aliboy89.blogfa.com

روزتون مبارک.................

بیگولی خانوم سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 23:37

سلام صمیم جون روزت مبارک

نسیم مامان آرتین سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 22:56 http://niniartin.persianblog.ir/

روزت مبارک صمیم جون و خسته نباشی با باقالی پاک کردنا! امیدوارم الان در حال ذوقیدن از دریافت کادوی بی نظیرت باشی

استوا خاتون سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 20:10 http://bootejeghe.blogsky.com/

ای ول باقالی! 23 کیلو پونصد گرم! آفرین آفرین!!!!

نسیم سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 18:29 http://bardiajeegar.blogfa.com

راستی خدارو شکر بالاخره دوره ی بیماری پسرک تموم شد و راحت شدین.کادوی مادر شوهر واقعا در نوع خود جالب بودااااا...بنویس که عکس العملشون چی بود وقت دریافت اون:دی

نسیم سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 18:27 http://bardiajeegar.blogfa.com

دوستم روزت مبارک...ایشاا... که کادو هم رسیده باشه تا الان:دی

tolop سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 18:05 http://tolop.blogfa.com

سلام صمیم عزیزم
روزت مبارک گلم

شیما سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 15:32

عزیز دلم یه بار دیگه بهت تبریک می گم این روز.امیدوارم همیشه عاشق و سلامت باشی.از راه دور می بوسمت.

امی سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 15:12 http://weineurope.blogsky.com

صمیم عزیزم، روزمادر رو بهت تبریک می گم، با این بیماری یونا و شب زنده داری ها و زحمت های تو امسال واقعاً روز مادر و اسمش برازنده توئه، همیشه شاد باشی عزیزم.

کیانا سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 14:47 http://newmoon89.blogsky.com

روزت مبارک عزیزم.

مامان برسام سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 14:37

امین. مرسی ازتبریکاتت.مبارک باشه بادل خوش بپوشی. ---------------------------------------------- راستی صمیم جان منم ازهواداران چند ساله شماهستم (البته الان که مامان شدم اسمم عوض شده ) اماازطرف شما هیچ پاسخی ندارم هیچوقت.ناراحنم دوستت دارم

بهار سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 13:09

روزت مبارک مامان بامزه و دوست داشتنی.

لواشک سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 13:09 http://metoyou10.blogfa.com

این روز به شما و همه ی خانومایی که میان اینجارومیخونن تبریک میگم.آخرین پست منم یه چیزی توهمین مایه هاست (کادوی روز زن)اتفاقا!

غزال سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 13:00

صمیم جان سلام
روزت مبارک باورکن خیلی دوست دارم و بعد از درد دل با تو همه چیز بهتره خداروشکر عصر دارم میرم خونه مادر شوهرم دعا کن از هدیه اش خوشش بیاد آخه من هرسال با خواهرشوهرم واسه هدیه مشورت میکرد م و امسال تصمیم گرفتم خودم اقدام کنم فقط خودم
روز همه مامانا و زنا و دخترا مبارک همگی خوش و خوشحال و خوشبخت باشید
صمیم دوست دارم بابت یونا هم خسته نباشی

یه دوست جدید سه‌شنبه 3 خرداد 1390 ساعت 12:41

بازم سلام
توی پست هاتون نوشته بودید دیر صمیمی میشید بنابراین انتظاری نداشتم که پاسخ کامنتم رو بدید .
بهرحال بازم میگم با خوندن پست هاتون کلی شارژ میشم
پسرک نازتونو ببوسید . موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد